نماد سایت پایگاه خبری و تحلیلی رشد

متن نوحه جان علی کوفه میا در سوگ شهادت حضرت مسلم

حضرت مسلم بن عقیل
شهادت حضرت مسلم بن عقیل

مسلمم، دار و ندارم را به دار آویختند
کینه های بدر و خیبر را سرِ من ریختند

دوست و دشمن ز یک وعده بهم آمیختند
کوفه را با دِرهم و دینار بر انگیختند

بشکند دستم، نوشتم نامه: ای آقا بیا
ای فدایت جان من، جان علی کوفه میا

مُلک ری آمال کوفی شد، رها شد اهلبیت
از مدارِ زندگی هاشان، جدا شد اهلبیت

بعد از این بر غصه و غم مبتلا شد اهلبیت
من چگویم، تا قیامت در عزا شد اهلبیت

وای اگر پایت رسد در کوفه ای آقای من
خود ز بالای قناره بشنوی آوای من

یاورم با خون و جانم مکتبت را یا حسین
نشنوم من ناله زیر لبت را یا حسین

آمدی! همره میاور زینبت را یا حسین
شیرخواره طفلِ بی تاب و تبت را یا حسین

گر بپرسد، من چگویم در جواب فاطمه
ذبح شد تنها سفیر انقلاب فاطمه

ذبح کردن کار آسانی است بین کوفیان
جای رهبر سیم و زر شد نور عینِ کوفیان

نیست شور انقلابی، شور و شین کوفیان
با تو اصلاً فرق ها دارد حسینِ کوفیان

می دهند اینجا به یک خلخال، شمشیرِ گِران
دینشان دارد بهای گوشوارِ دختران

اهل دنیایند و خود فکر قیامت نیستند
یارِ کفارند و انصار امامت نیستند

روز فتنه، فکر چیزی جز غرامت نیستند
ناسزا گویند و دارای کرامت نیستند

میوه ای جز سنگ های تیز در این باغ نیست
هیچ جا چون کوچه نیزه فروشان داغ نیست

دست ها آماده سیلی زدن بر دختران
چشم ها آماده خیره شدن بر بانوان

شمرها آماده خنجر زدن بر تشنگان
تیرها آماده بوسه زدن بر کودکان

گر غریب افتد کسی، گودال اینجا می کَنند
هر چه آید دستشان بر پیکر او می زنند

وای اگر افتد اسیری دستِ این نامردها
گریه را پاسخ دهند از خنده این بی دردها

وای بر حال یتیمان در کفِ ولگردها
می تکانند از سرِ طفلان به سیلی، گَردها

زیر دست و پا بیفتد هر که بی بابا شود
دستِ جلادان بیفتد هر کسی تنها شود

وای از روزی که زینب با تو گردد روبرو
از نوک نیزه کنی با خواهر خود گفتگو

دخترت از روی ناقه در پی اَت در جستجو
میکند با اشک، روی زخمی اَش را شستشو

در همینجا دشمنت او را شماتت می کند
رأس تو قرآن چو خوانَد رفع تهمت می کند

 محمود ژولیده

خروج از نسخه موبایل