نماد سایت پایگاه خبری و تحلیلی رشد

متن نوحه قحطی پروانه در سوگ شهادت حضرت مسلم

حضرت مسلم بن عقیل
شهادت حضرت مسلم بن عقیل

با اینکه روزی داشتی کاشانه در این شهر
اینجا نیا، دیگر نداری خانه در این شهر

یادم می آید تا کجاها کیسه ای نان را
می برد آن شب ها علی بر شانه در این شهر

وقتی تمام مردمانش عاقل اند ای عشق!
پیدا نخواهی کرد یک دیوانه در این شهر

آواره، گشتم کوچه ها را یک یک اما نیست
جز طوعه هرگز قامتی مردانه در این شهر

هر کس که روزی نامهٔ یاری برایت داد
شد نیزه دار لشکر بیگانه در این شهر

دورت بگردم! بادهای شام آوردند
انگار با خود قحطی پروانه در این شهر

این نامه از مسلم به دستت می رسد اما
کشتند او را ناجوانمردانه در این شهر

اعظم سعادتمند

خروج از نسخه موبایل