نماد سایت پایگاه خبری و تحلیلی رشد

آموزش مهارتهای زندگی به کودک و نوجوان

آموزش مهارتهای زندگی به کودک و نوجوان


این روزها نام سازمان بهداشت جهانی را خیلی میشنویم. این سازمان به تنها مرجع کسب اطلاعات ما درباره حفظ سلامت جسمانی ما در برابر کرونا تبدیل شده است. اما این سازمان درباره حفظ سلامت روانی ما چه گفته است؟ سازمان بهداشت جهانی سالها قبل توصیه کرده است که جهت حفظ بهداشت روانی، مهارتهای زندگی را بیاموزیم از سال ۱۹۹۳ به بعد، سازمان بهداشت جهانی با هماهنگی یونیسف، برنامه آموزش مهارتهای زندگی را به عنوان یک طرح جامع پیشگیری اولیه و ارتقای سطح بهداشت روانی کودکان و نوجوانان معرفی نمود. این برنامه در کشورهای مختلف دنیا تجربه شد و گزارش های امید بخشی از کارایی این برنامه منتشر گردید.

مهارت‌های زندگی، طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، توانایی‌ فرد برای رفتار سازگارانه و مثبت است و فرد را قادر به مقابله‌ی موثر با مقتضیات و چالش‌های زندگی روزمره می‌کند. نقش مهارتهای زندگی در ارتقای رفتارهای مثبت ارتقا دهنده سلامتی، باعث شده است تا مطمئن شویم که برنامه مهارتهای زندگی برای سنین پیش نوجوانی یا اوایل نوجوانی مناسب است، چرا که به نظر می رسد این گروه سنی نسبت به رفتارهای خطرساز برای سلامتی همچون اختلالات روان شناختی و روان پزشکی، خشونت و فشارهای همسالان، آسیب پذیرترند. آموزش مهارت‌های زندگی باعث کسب توانایی هایی می‌شود که در ارتقای رفتارهای مثبت سلامتی، ارتباط بین‌فردی موثرتر و بهزیستی روانی نقش دارند. به صورت ایده‌آل، این یادگیری‌ها باید در سنین کم و قبل از ثبت الگوها و بازخورد‌های رفتاری منفی اتفاق بیافتد.

در دوران کرونا با افزایش قابل توجهی از مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوانان مواجه شده ایم، نرخ خشونت های خانگی بالا رفته است و والدین به شدت نگران مشکلاتی در مهارتهای اجتماعی کودکان و نوجوانان هستند. پناه بردن بیشتر به بازی های کامپیوتری و موبایل ، راه فراری برای مواجه نشدن با ناتوانی در برقراری ارتباط با همسالان است. کودکانی که با مدرسه رفتن اجتماعی میشدند اکنون ناچار به ماندن در خانه شده اند. پژوهش ها ثابت کرده است که اگر کودکان و نوجوانان مهارتهایی همچون کنترل خشم هیجانات منفی و حل مساله را آموخته باشند، راحت تر می توانند با موقعیت هایی همچون دعوا با همسالان یا مشکلات مدرسه و کلاس های آنلاین کنار بیایند.

آموزش مهارتهای زندگی به کودک و نوجوان

مهارت حل مساله چیست؟
حل مساله کمک به طی کردن گام های حل مساله شامل ایجاد راه حل، پیدا کردن مزایا و معایب راه حل، انتخاب بهترین راه حل و اجرای آن است. مساله و مشکل در هر رده سنی برای کودکان متفاوت است. تفکر عینی در کودکان سنین دبستان، باعث می شود کودکان نتوانند در نظر بگیرند که در صورت انتخاب یک راه حل برای مشکل، در آینده چه برای مشکلشان روی خواهد داد. قطعا آنچه می تواند ایجاد کننده مشکل برای کودک باشد، متاثر از رشد شناختی- اجتماعی اوست. روان شناسی به نام پیاژه معتقد بود که در اوایل کودکی، کودکان با محدودیت های تفکر مواجه هستند. محدودیت هایی همچون ناتوانی در میان واگرایی و خودمحوری می تواند مانع جدی برای حل مساله کودکان باشد این دو محدودیت بدین معنی است که کودک بر یک جنبه از موقعیت تمرکز می کند و جنبه های دیگر را نادیده می گیرد. مثال: کودکی هنگام کار گروهی بر سر تصاحب یک اسباب بازی در مهد با دوستش به مشکل خورده است، قادر به درنظر گرفتن این موضوع نیست که صرف نظر کردن موقتی از خواسته اش می تواند به اتمام کار گروهی شان کمک می کند، او قادر به درنظر گرفتن نیازهای دوستش نیست و تنها در آن لحظه، می تواند نیاز خودش را ببیند. در اوایل دبستان، نقش همسالان برای کودکان پررنگ تر از قبل می شود و عملکردشان در مدرسه به عنوان تنها مرجع اعتماد به نفس نقش پرررنگ تری می یابد. با نزدیک شدن به دوره نوجوانی چالش .

چرا لازم است به کودکان حل مساله بیاموزیم؟
یکی از فاکتورهای بسیار مهم رشد روانی-اجتماعی کودکان، ارتباط با همسالان است. بیشترین مشکلات کودکان زمانی بروز پیدا می کند که در مهد با قوانین، الزامات و محدودیت های زندگی اجتماعی آشنا می شوند. زندگی اجتماعی به معنی به تعویق انداختن خواسته ها، شکستن احساس همه توانی و ترک برداشتن خودمحوری است. بیشترین مشکلات و مسائل در کودکان زمانی بروز می یابد که از دایره حمایتی والدین خارج می شوند، برای کشف کردن محیط و تجربه کردن آن از والدین دور می شوند. دنیا علی الرغم هیجان انگیز بودن، زمانی می تواند چالش برانگیز و مضطرب کننده باشد که خودشان به تنهایی بدون کمک والدین، مجبور باشند از پس مشکلات و مسائلی که مواجه می شوند، برآیند.

نکته مهم آنجاست که والدین ناگزیند بپذیرند که رشد مستلزم اضطراب است و آنها نمی توانند در برابر ناکامی ها و شکست ها برای همیشه از کودکانشان مراقبت کنند. کودکی که برای همیشه در زیر بالهای حمایتی والدین است، کودکی نامتجانس با دیگران و نازپرورده خواهد شد که از طرف همسالان مورد استهزا قرار می گیرد. بهترین راه برای کمک به کودکان، سپر دفاعی بودن در برابر مشکلات احتمالی نیست بلکه کمک به آنها برای تحمل اضطراب و ناکامی رشد و حل مسئله به تنهایی است.

آموزش مهارتهای زندگی به کودک

چگونه می توان به کودکان حل مساله آموخت؟
این نکته مهم را در نظر داشته باشید همان گونه که رانندگی واقعی مستلزم تمرین است و با خواندن تئوری یا کارتینگ متفاوت است، حل مساله در دنیای واقعی نیز با خواندن آن به صورت تئوری متفاوت است. حل مساله مستلزم تمرین در دنیا واقعی است و نیازمند تکرار است. آموزش حل مساله به کودکان مفید است و ذهنیت آنها را آماده می کند ولی قطعا به معنای ضمانت نامه ای برای نداشتن مشکل و یا حل تمامی مشکلات احتمالی نیست. آموزش حل مساله در سنین پیش از دبستان و اوائل دبستان که کودکان دارای تفکر عینی هستند، بهتر است از طریق کتبی باشد که با تصویر حل مساله را به کودک آموزش می دهند. برای کودکان بالای هشت سال حل مساله بدین صورت پیشنهاد می گردد.

مثال: کودک شما با ناراحتی نزد شما می آید و می گوید که از معلم به دلیل صحبت در کلاس تذکر گرفته است، در حالی که دانش آموز دیگری در حال صحبت بوده است.

گام اول: تعریف مساله: با کودکتان همدلی کنید و از او بخواهید در مورد احساساتی که بعد از بروز مشکل داشته با شما صحبت کند. تا زمانی که کودکتان برافروخته یا ناراحت است، نمی توانید در مورد حل مشکل با او صحبت کنید. در مورد مشکل، احساسات احتمالی دیگرانی که در حین مشکل حضور داشتند و جزئیات آن خوب سوال کنید.

گام دوم: ارائه راه حل های مختلف: از کودکتان بخواهید هر راه حلی را که به ذهنش می رسد، بگوید. این راه حل ممکن است خشن یا نامناسب باشد ولی حتما یادداشت کنید چون موضوع در این مرحله تعدد راه حل هاست نه درست یا غلط بودن آن. در این مثال، ممکن است کودکتان بگوید دانش آموز خاطی را کتک بزنم! فعلا واکنشی نشان ندهید. پس از گفتن تمام راه حل هایی که به ذهن کودک می رسد، شما هم می توانید یکی دو راه حل بگویید.

گام سوم: سنجش نقاط قوت و ضعف هر راه حل: از کودکتان بخواهید برای هر راه حل به معایب و مزایای آن اشاره کند. مثلا: اگر من دانش آموز خاطی را بزنم دلم خنک میشه ولی ممکنه بره به ناظم بگه. در این مرحله هم این کودک است که باید فکر کند. تا زمانی که کودکتان مجبور به فکر کردن نباشد، قادر به حل مساله به تنهایی نخواهد بود. بعد از اینکه چیز دیگری به ذهن کودکتان نرسید، شما هم نظرتان را بگویید ولی نه به حالت دستوری بلکه به حالت پیشنهادی: فکر میکنی واقعا اگه به معلم توضیح بدی حرفت رو قبول نمیکنه؟ من جای معلمتون بودم حتما بیشتر فکر میکردم.

گام چهارم: انتخاب بهترین راه حل و اجرای آن: در نهایت راه حلی که بیشترین نقاط قوت و کمترین نقاط ضعف را دارد انتخاب می شود. امتیاز هر راه حل حاصل تفریق نقاط قوت از نقاط ضعف است.

کودکان همیشه بهترین راه حل را انتخاب نخواهند کرد، مساله اصلی، حمایت روانی و به چالش کشیدن ذهن آنها برای حل مساله به تنهایی است.

المیرا رحیم زاده

خروج از نسخه موبایل