نماد سایت پایگاه خبری و تحلیلی رشد

نوحه السلام علی الحسین مظلوم ویژه اربعین

اربعین اربعین حسینی نوحه و اشعار اربعین

اربعین اربعین حسینی نوحه و اشعار اربعین

اربعین حسینی چهلمین روز پس از شهادت امام حسین(ع) در روز عاشورای سال ۶۱ق که با ۲۰ صفر مصادف است. بر اساس برخی از نقل‌ها، اسیران کربلا روز ۲۰ صفر سال ۶۱ قمری در بازگشت از شام، برای زیارت مدفن امام حسین(ع) به کربلا رفتند. طبق نقل‌ های تاریخی، جابربن عبدالله انصاری،‌ صحابی پیامبر اسلام(ص)، به همراه عطیه عوفی در اولین چهلم شهادت امام حسین(ع) به‌ عنوان اولین زائر بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شده و قبر امام حسین را زیارت کرده است. در اینجا گزیده ای از نوحه ها مربوط به شب و روز اربعین امام حسین علیه السلام از نظر می گذرد.

اربعین حسین

یابن زهرا حسین داد از جدائی
گشته زینب دوباره کربلائی
من ز. شام بلا، آمدم کربلا

السلام علی الحسین مظلوم

من چهل شب غم صد ساله دارم
آه و فریاد و اشک و ناله دارم
ای غمت قاتلم، بی تو خون شد دلم

السلام علی الحسین مظلوم

من سرت را به نوک نیزه دیدم
صوت قرآن ز لب هایت شنیدم
ناله از دل زدم، سر به محمل زدم

السلام علی الحسین مظلوم

من به طشت طلا نظاره کردم
در عزایت گریبان پاره کردم
کردم از جا قیام، به تو گفتم سلام

السلام علی الحسین مظلوم

گشته در شهر شام طفل صغیرت
هم نماینده تو، هم سفیرت
در کنار سرت، داده جان دخترت

السلام علی الحسین مظلوم

تو شد آن شب به رخ اشکت روانه
من شدم شاهدِ دفنِ شبانه
تازه شد بر همه، غربت فاطمه

السلام علی الحسین مظلوم

از دو چشمم گلاب آوردم امروز
من برای تو آب آوردم امروز
گشته دریای آب، هر دو چشم رباب

السلام علی الحسین مظلوم

السلام السلام ای سربریده

السلام ای زخمیِ داغِ پریشانیِ زینب
السلام ای تربت تو مُهر پیشانی زینب

ای جواب هرکسی که خارجی می خواند ما را
صوت قرآن تو شد شرح مسلمانی زینب

آمدم تا، با تو گویم، شرح حالم
با تو گویم، شرح روز و، ماه و ساله م
روضه ها دارم برایت، با همین اشک دو دیده

السلام السلام ای سربریده

شد شروع قصه از ظهر دهم، ماه محرّم
از همان روزی که شد مضمونِ مقتل های عالم

من به چشم خویشتن دیدم هرآنچه می نویسند
چشم هایم خود به تنهایی لُهُوف است و مُقَرَّم

دیده ام بر، خاک صحرا، جسم بی سر
سنگ و نیزه، تیر و شمشیر، تیغ و خنجر
از غمِ سرخیِ خونت، رنگ صحرا هم پریده

السلام السلام ای سربریده

بارِ غصه روی دوشم پیکرِ تو روی دستم
کوهِ غم بودم ولی با تو همان جا عهد بستم

قول دادم با تو گفتم که خیالت جمع باش
من سفیر کربلا در کوفه و در شام هستم

تو فقط باش، روی نیزه، تکیه گاهم
کاروانی، از یتیمان، شد سپاهم
خواهرت بارِ امانت، بر روی شانه کشیده

السلام السلام ای سربریده

این چهل روزی که سر کردم برادر با سر تو
هیچکس مرهم نشد بر زخم من الّا سر تو

هرچه روضه دیده ام تو دیده ای از روی نیزه
مانده ام که خواهر تو پیرتر شد یا سر تو

روبروی ،نیزه ات بود، محمل من
از سر نی، گریه کردی، با دل من

قلب من همراه تو با، جان و دل غم را خریده

السلام السلام ای سربریده

من چهل منزل دویدم تا کنار تو رسیدم
بی تو زنده ماندم و از تو خجالت می کشیدم

زنده ماندم بعدِ تو اما تو بودی فکر و ذکرم
من در این راهی که رفتم غیرِ راه تو ندیدم

این چهل روز ،بوده ام من، در پناهت
شد صراطَ المُستقیمم ،قتلگاهت

چشم من غم دیده اما، غیر تو چیزی ندیده

السلام السلام ای سربریده

صبر بعد از اینهمه غوغا نشان چیست؟ عشق است
استقامت بعد از این بلوا پیام کیست؟ عشق است

در رهِ معشوق، هر آنچه که پیش آید خوش آید
کربلا تا شام رفتن که اسارت نیست، عشق است

هرچه دیدم ،عاشقی بود، بندگی بود
کربلایت، راه و رسمِ، زندگی بود

آنکه تنها یار را دید، غیر زیبایی چه دیده؟

السلام السلام ای سربریده

من عقیله دختر پاک امیرالمومنینم
زینبم، کی روبروی ظلم، ساکت می نشینم

قامتم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیامد
مثل زهرا با قد خم هم قیامت آفرینم

من شرف از، دامن زهرا گرفتم
عزّتم را، از رهِ بابا گرفتم

با قیام خواهرت خواب، از سرِ دشمن پریده

السلام السلام ای سربریده

من که از داغ تو پیرم دشمنت را پیر کردم
من به تیغِ خطبه هایم شام را تسخیر کردم

من که در ظاهر اسیرِ در غُل و زنجیر بودم
کاخ ظلمت را اسیرِ در غُل و زنجیر کردم

من پیامِ، کربلایت، را رساندم
کوفه و شام، از تو گفتم، از تو خواندم

از سرِ نیزه سر تو، خطبه هایم را شنیده

السلام السلام ای سربریده

راه باطل چون کویر و راه حقِّ ما چو گلشن
راه باطل شامِ تار و راهِ ما چون روزِ روشن

من اگر صدبار سیلی خورده ام در کوفه و شام
خطبه های من هزاران بار سیلی زد به دشمن

ذوالفقارِ، حیدری بود، در کلامم
مثل زهرا، مادرم یارِ امامم

از لسان من پیامت، بر همه عالم رسیده

السلام السلام ای سربریده

شیعه باید عزّت از راه منِ زینب بگیرد
شیعه راه حسین هیهات اگر ذلت پذیرد

زیرِ بارِ دشمن دین زندگی کردن حرام است
اعتبار شیعه این باشد که با عزت بمیرد

شیعه  تو،تا ابد دشمن ستیز است
هر کسی که، شد (اسیرِ)، تو عزیز است

عاقبت می تابد از عرش، نور طلعهَ الرَّشیده

السلام السلام ای سربریده

خروج از نسخه موبایل