نماد سایت پایگاه خبری و تحلیلی رشد

نگاهی به سیره علما در زیارت امام رضا علیه السلام

حضرت امام رضا (ع)

یکی از سیره های اخلاقی و تربیتی عالمان دین، زیارت بارگاه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام است. آن بزرگواران در هر فرصتی به زیارت قبر آن امام معصوم علیه السلام می شتافتند و از رهگذر فیض زیارت، دل و جان خود را سیراب می ساختند. آنها با آنکه می دانستند امام، زنده و مرده ندارد و از راه دور نیز می توان او را زیارت و با وی ارتباط روحی برقرار کرد، در زیارت حضوری و از نزدیک، لطف و حلاوت و تأثیری می دیدند که در زیارت از راه دور، آن را مشاهده نمی کردند.

امامان معصوم علیه السلام نیز همواره پیروان خود را به زیارت قبر خویش و دیگر امامان توصیه می کردند؛ چنان‎که امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید: «ما زارَنی اَحَد مِنْ اَوْلیایی عارِفاً بِحَقّی اِلّا شَفَّعْتُ لَهُ یوْم القیامَة؛ هیچ کس از دوستان من، مرا در حالی که به حق من معرفت دارد زیارت نکرد، مگر آنکه در روز قیامت از او شفاعت خواهم کرد». (حرّ عاملی، ۱۴۱۶ ق: ج ۱۴: ۵۵۲)

رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز فرمود: «سَتُدْفَنُ بَضْعَة مِنّی؛ بخراسان، ما زارها مَکرُوبٌ اِلاّ نَفَس اللهُ کرَبَهُ وَ لا مُذْنِبٌ اِلّا غَفَرالله له ذُنُوبَه؛ به زودی پاره تن من در خراسان دفن می شود. هیچ گرفتار و اندوهگینی او را زیارت نمی کند، مگر آنکه گرفتاری و اندوهش برطرف می شود، و هیچ گنهکاری زیارتش نمی کند، مگر آنکه خداوند گناهش را می بخشد». (همان: ۵۳۳)

آنچه در پی می آید اشاره ای است به سیر عملی برخی از عالمان بزرگ دینی درباره زیارت امام رضا علیه السلام.

  1. آیت الله کوهستانی
    آیت الله کوهستانی در میان اهل بیت بزرگوار پیامبر، به حضرت رضا علیه السلام اظهار محبت بیشتری می کرد و در سایه همان دل‎بستگی و ارادت، بارها برای زیارت و بهره مند شدن از عنایت های ویژه آن حضرت به مشهد مقدس سفر کرد. ایشان در حقیقت، بهترین و مطمئن ترین وسیله سعادت و نجات را در توسل و زیارت به آن امام رئوف و اجداد پاکش می دید.

یکی از ارادتمندان ایشان می گوید: در تمام مدتی که در مشهد خدمت ایشان بودم، روزی سه مرتبه به حرم مشرف می شد و من به دلیل کهولت سن او را همراهی می کردم. سحر و نزدیک صبح، همراه ایشان به حرم می رفتم. تا دو سه ساعت مشغول زیارت و دعا و نماز بود و پس از زیارت برای صرف صبحانه به منزل می آمدیم. بار دیگر نزدیک ظهر، با هم به طرف حرم حرکت می کردیم. مرتبه سوم هم یک ساعت به اذان مغرب روانه حرم می شدیم و در تمام مدت ایشان حال و هوای خاصی داشت و با خشوع وصف ناپذیری به دعا و زیارت و قرائت قرآن می پرداخت. (کوهستانی، ۱۳۸۱: ۱۹۶)

روزی حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، آیت الله کوهستانی را در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام دیده بودند و درباره توجه و حضور ایشان فرمودند: وقتی ایشان را در حرم امام رضا علیه السلام دیدم که مثل یک زائر معمولی مشغول زیارت بود و با چه حال و توجهی زیارت می خواند، خیلی لذت بردم. (همان: ۱۹۷ و ۱۹۸)

ـ معرفت و شناخت آیت الله کوهستانی به ساحت امام رضا علیه السلام به حدی بود که توجه به غیر آن حضرت را در کنار مرقدش جایز نمی دانست. روزی یکی از فضلا در جوار مرقد حضرت رضا علیه السلام به ایشان گفت: آقا، حرزی به من بیاموز که همواره به همراه داشته باشم. ایشان در حالی که به قبر مطهر آن حضرت اشاره می کرد فرمود: من حرز بلد نیستم؛ هرچه می خواهی برو از حضرت بخواه. (همان: ۱۹۹)

ـ یکی از شاگردان آیت الله کوهستانی می گوید: اخلاق و سیره معظم له در سفر زیارتی مشهد، در خور توجه و درس آموز است و درحقیقت، از معرفت عمیق ایشان به آن امام رئوف نشان دارد. رفتار ایشان در مشهد با خانواده و دوستان، از لطافت و صفای بیشتری برخوردار بود؛ به گونه ای که در نوع غذا و خریدن سوغات، توسعه بیشتری قائل می شد و هیچ گونه سخت گیری نمی کرد و می فرمود: ما مهمان حضرت رضا علیه السلام هستیم و اینجا برای خوردن غذا استخاره نمی کنیم و به دوستان نیز سفارش می کردند خانواده را در تنگنا قرار ندهند. روزی یکی از همراهان ایشان مقداری میوه نامرغوب خریده بود، آقا خطاب به وی فرمود: اینجا خراسان است. مبادا بر خانواده سخت بگیرید. بگذارید این چند روز بر خانواده خوش بگذرد. (همان)

ـ لحظه وداع ایشان با مولایش حضرت رضا علیه السلام نیز دیدنی بود. یکی از شاگردان ایشان می گوید: حال ایشان هنگام وداع عجیب بود. چنان با آن حضرت سخن می گفت که گویا او را در برابر خود می‎بیند و حضوری با او گفت وگو می کند و مثل بنده‎ای ذلیل در برابر مولای خود عجز و لابه می نماید. پس از مدتی که روبه روی حضرت می ایستاد، اشک ریزان به سمت رواق «دار السیاده» می رفت و صورت را روی عتبه می گذاشت و مدتی با حضرت درد و دل می کرد، آن گاه به سمت درب صحن می رفت و لحظاتی در آن جا می‎ایستاد.

خلاصه آنکه وداع ایشان با حضرت حدود یک ساعت طول می کشید. گویا نمی توانست از آن حضرت دل بکند وا ز محضرش جدا شود. در تمام این مدت گریه و اشک فراوانی از دیدگانش جاری بود و حالش قابل وصف نبود. (همان: ۱۹۸)

ـ فرزند آیت الله کوهستانی می گوید: در دوران کودکی، مبتلا به تب شدیدی شدم و مدتی در بستر بیماری افتادم. در همان ایام، جمعی از اهالی که برای زیارت ثامن الائمه امام رضا علیه السلام به مشهد مشرف شده بودند، بازگشتند و به پاس احترام ایشان، پیش از آنکه به منزل خود بروند، به حضورشان رسیدند. در این هنگام ایشان به آنان فرمود: بیایید گرد و غبار لباس های‎تان را بر روی فرزند بیمار بریزید، که غبار لباس زائران امام رضا علیه السلام شفاست. (همان: ۲۰۲ و ۲۰۳)

  1. حضرت آیت الله ایازی رحمه الله
    آیت الله ایازی یکی از علمای بزرگ معاصر مازندران و از دل‎باختگان مکتب اهل بیت علیه السلام بود. ایشان از خاطرات خود درباره سفر زیارتی خویش به حرم امام رضا علیه السلام چنین می فرماید: من در سفر خود به مشهد، علاوه بر زیارت و استفاده از مقام معنوی امام، سعی می کردم با اساتید و عالمان بزرگ آنجا آشنا شوم و از خرمن دانش آنها بهره جویم. اساساً از الطاف الهی به این جانب در دوران جوانی که در حوزه علمیه قم به تحصیل اشتغال داشتم، توفیق زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه است. در نخستین مسافرتم به مشهد مقدس، موفق به دیدار دو شخصیت بزرگ علمی آن دیار شدم. نخستین شخصیت علمی که توفیق ملاقات با ایشان را داشتم جناب ادیب نیشابوری، معروف به ادیب ثانی بود که در ادبیات عرب، تخصص و مهارت خاصی داشت و مدرّس رسمی کتاب های ادبی در حوزه علمیه مشهد بود و دیگری جناب میرزا حبیب الله گلپایگانی بود. این خود، یکی از برکات و آثار معنوی زیارت امام رضا علیه السلام است که انسان توفیق می یابد در آن دیار به زیارت عالمان بزرگ نایل آید و از خرمن دانش و معنویت آنها فیض ببرد. (سوادکوهی، ۱۳۸۷: ۸۰)
  2. آیت الله العظمی گلپایگانی رحمه الله
    آیت الله العظمی گلپایگانی در یکی از خاطرات خود درباره زیارت امام رضا علیه السلام می فرماید: من در زمان استادم مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به مشهد نرفته بودم. از ایشان اجازه خواستم به مشهد مقدس مشرف شوم. فرمود: به نظر می رسد در این صورت نیازمند شوی و آن استغنایی که برای شما در این مرحله لازم است، از دست بدهی. به ایشان گفتم: این طور نیست. دو قطعه فرش از پدرم ارث برده ام و آن را فروخته ام و حدود ۲۵ تومان پول دارم.

بدین ترتیب عازم مشهد شدم. ابتدا به تهران رفتم و در مدرسه مروی ساکن شدم. در آن زمان، دولت پهلوی، عمامه را از سر طلاب برمی داشت و اجازه نمی داد کسی بدون مجوز عمامه داشته باشد، مگر اینکه شخص از مدرسان حوزه علمیه می‎بود که در آن صورت، جواز عمامه گذاشتن به او داده می شد.

به تهران که رفتم، جواز عمامه ام را فراموش کرده بودم ببرم. رفتم خدمت حاج آقا روح الله (امام خمینی) و جواز عمامه ایشان را گرفتم و به مشهد مشرف شدم و در آن سفر توجهات و عنایات فراوانی از سوی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به من شد. (لطفی، ۱۳۸۰: ۲۰۵)

آیت الله سید محمدعلی روحانی می گوید: من مقید بودم هر سال ۲۳ ذیقعده به زیارت امام رضا علیه السلام مشرّف شوم؛ چرا که زیارت آن حضرت در این روز، آثار شگفت انگیزی دارد. تا وقتی که اداره اوقاف و حج دایر شد و گفتند روحانیان را به حج می برند و من تصمیم گرفتم سه سال پشت سر هم به حج، مشرف شوم؛ چون اگر کسی سه مرتبه پشت سر هم به حج مشرف شود و سال چهارم نتواند به حج برود، نامش جزء حاجی‎ها نوشته می شود.

قرار بود آن سال ۲۳ ذیقعده به حج مشرف شویم. شب آیت الله گلپایگانی را خواب دیدم که فرمود: آقا سید محمدعلی، چه می شود در یک سال دو مرتبه به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شوی؟ گفتم: آقا، نمی توانم؛ چون امسال باید به حج مشرف شوم و به همان یک بار بسنده کنم. در این هنگام ایشان فرمود: پس حالا که قصد داری به حج مشرف شوی، در مدینه غسل می کنی و از طرف امام رضا علیه السلام به زیارت قبر پیامبر مشرف می شوی، تا ثواب زیارت امام رضا علیه السلام را نیز برده باشی.

آیت الله روحانی می افزاید: سال اول به همان کیفیت زیارت کردم. سال دوم که به حج مشرف شدم، روز دوم باز آیت الله العظمی گلپایگانی رحمه الله را به خواب دیدم که فرمود: «دو شبانه روز است آمده ای و هنوز نایب الزیاره امام رضا علیه السلام نشده ای». (همان: ۲۰۳ و ۲۰۴)

  1. آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله
    درباره آیت الله العظمی مرعشی نجفی نوشته اند: ارادت خالصانه و محبت شدید وی به خاندان ولایت و شوق عتبه بوسی امام رضا علیه السلام او را از نجف اشرف به ایران کشانید. ازاین رو، در همان سال به مشهد مقدس سفر کرد و سر بر آستان مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام سایید و آتش اشتیاقی که سال ها در درون وی شعله کشیده و سر برداشته بود، با دیدار مرقد مطهر آن حضرت بیشتر در جانش شرر افکند؛ چنان که بی تابانه، ضریح مقدس را در آغوش کشید و ساعت ها حدیث شور و اشتیاق زمزمه کرد.

او که اکنون به دریا متصل شده و شربت گوارای عرفان و وصال را نوشیده بود، جانی تازه گرفت و در ژرفای وجود خود، احساسی دیگرگونه یافت که وصف آن مشکل است. وی سبکبار بر بال اندیشه، به بازدید کتابخانه و گنجینه های نفیس آستان قدس شتافت و ساعت ها در کنار بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام کام جان را با دیدن کتاب ها و رساله ها شیرین ساخت. سپس به دیدار عالمان، فقیهان، دانشمندان، مدارس علمی و مراکز تحقیقی و فرهنگی شتافت و استفاده فراوان برد و سرمست از جام وصال امام هشتم و پربار از اطلاعات و معلومات گسترده و سودمندی که به دست آورده بود، راهی دیار خود شد. (رفیعی، ۱۳۸۱: ۱۹۲)

  1. علامه طباطبایی رحمه الله
    مرحوم علامه طباطبایی به امامان و خاندان پیامبر، ارادت و شیدایی خاصی داشت و هرگاه نام یکی از آن بزرگواران برده می شد، به شدت احترام می کرد؛ به گونه ای که برای هر بیننده ای آشکار بود. ایشان در تابستان ها همواره به زیارت حضرت رضا علیه السلام می رفت و تمام تابستان را در مشهد مقدس ساکن می شد و هرشب نیز به حرم مطهر مشرف می گشت. اگر هم به ایشان پیشنهاد می شد در جای خوش آب و هوایی در مشهد ساکن شود می فرمود: ما از پناه امام هشتم علیه السلام جای دیگر نمی رویم.

وقتی به مشهد مشرف می شد و به حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام می رفت، دست های لرزان خود را بر چارچوب در می گذاشت و به گونه ای چارچوب را می بوسید که نشان می داد تمام وجودش به ساحت قدس آن حضرت ادب و عشق می ورزد و این ادب و عشق، در تمامی اوقات زیارت و نمازش در حرم مطهر، از سوی ایشان به خوبی پیدا بود. (مؤسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۱: ۹۵)

  1. حکیم الهی قمشه ای رحمه الله
    درباره حکیم الهی قمشه ای نوشته اند: بیشتر تابستان ها به مشهد مقدس مشرف می شد و می گفت: هروقت حضرت امام رضا علیه السلام مرا خواسته است، می روم و هنوز بی دعوت نرفته ام؛ یعنی اینکه در عالم رؤیا می دید در رواق یا ایوان و صحن آن حضرت قرار گرفته است. (غیاثی کرمانی، ۱۳۸۰: ۱۷ و ۱۸)

ایشان می‎گوید: در یکی از سفرهایم به مشهد مقدس، کنار ضریح مقدس امام رضا علیه السلام رفتم و از آن حضرت خواستم مرا به مقام «رضا» برساند. از حرم که بیرون آمدم، یک اتومبیل جیب ارتشی به من زد و پرت شدم و دست و پایم شکست. فهمیدم امام رضا علیه السلام خواسته مرا اجابت کرد؛ چرا که این تصادف، بهترین محک برای سنجش مقام «رضا»ی من بود و من که احساس می کردم در برابر این مشکلی که برایم پیش آمد، کاملاً در برابر خواسته خداوند راضی هستم و هیچ گله و اعتراضی ندارم، هم راننده ماشین را بخشیدم و هم سپاسگزار عنایت زیبای حضرت رضا علیه السلام به خویش شدم.

زتو گر تفقد و گر بلا، بُوَد آن عنایت و این کرَم

همه خوش بوَد زتو ای صنم، چه وفا کنی، چه جفا کنی

(الهی قمشه ای، ۲۶:۱۳۸۷)

  1. آیت الله شیخ مرتضی حائری
    آیت الله شیخ مرتضی حائری علاقه فراوانی به زیارت امام رضا علیه السلام داشت. ایشان همواره در پی فرصتی برای زیارت آن امام بود. حتی در ایام درسی، وقتی حوزه، دو سه روز به مناسبتی تعطیل می شد، به زیارت آن حضرت می رفت. او هنگام تشرف به حرم امام رضا علیه السلام، به زائران آن حضرت احترام می گذاشت و زائر آن حضرت را هرچند از افراد معمولی بود، بزرگ می شمرد. وی همواره می‎کوشید هنگام زیارت در میان مردم عادی بنشیند و امام را زیارت کند. خودش می گفت: احترام به زائران، احترام به آن حضرت و موجب خشنودی آن امام است.

آیت الله شب زنده دار می گوید: آیت الله شیخ مرتضی حائری درباره علت این احترام به زائر امام رضا علیه السلام فرمود: یکی از زائران حضرت رضا علیه السلام یک بار به مشهد مقدس مشرف شد و اتاقی در خانه ای اجاره کرد و مرتب به زیارت حضرت مشرف می شد. او دید که در طبقه دیگر، فردی است که مدت ها بیش از او در مجاورت حرم مطهر ساکن شده، ولی در عین حال، بیش از او به حرم مشرف می شود و آداب زیارت را بهتر از او به جا می آورد و زیارت ها را هم بیشتر طول می دهد. یک روز به حال او غبطه خورد و تصمیم گرفت او هم با آداب مخصوص مثل غسل و خواندن اذن دخول و. .. به حرم مشرف شود.

می گفت: یک روز صبح، آداب و مقدماتِ لازم را انجام دادم و به حرم رفتم. وقتی خواستم وارد حرم مطهر شوم، یکی از آشنایان را دیدم که از حرم خارج می شود. نزدیک آمد و با من بسیار گرم گرفت، ولی من که می خواستم اذان دخول بخوانم و با حال وارد حرم شوم، با او خیلی سرد برخورد کردم. بعد وارد حرم شدم و به نظر خودم زیارت باحالی کردم و از حرم بیرون آمدم و دیدم آن همسایه مجاور هنوز از حرم نیامده است.

پس از مدتی او هم آمد و مرا با اسم و بدون احترام و القاب صدا زد و گفت: فلانی، حضرت فرمود: دیگر به زیارت من نیا! تا این جمله را گفت، فهمیدم برخورد سردم با آن زائرِ حضرت، امام را ناراحت کرده و چنین دستوری داده اند. ازاین رو، رفتم با هر زحمتی بود، با اینکه آدرسی از او نداشتم، وی را یافتم و عذرخواهی کردم، ولی به حرم نرفتم، تا اینکه روز بعد، همان همسایه وقتی از حرم برگشت، مرا با احترام صدا کرد و گفت: امام فرمود: حالا به زیارت من بیا! (فصلنامه فرهنگ زیارت، ۱۳۸۹: ش ۳ و ۴: ۸۹ و ۹۰)

  1. آیت الله بهجت رحمه الله
    فرزند مرحوم آیت الله بهجت می گوید: یکی از سیره های زیارت مرحوم پدر، زیارت امام رضا علیه السلام بود. در روزهایی که به اتفاق ایشان در مشهد به سر می بردیم، می دیدم ایشان هر وقت از حرم برمی گشت، نشاط و نیروی عجیبی پیدا می کرد. اصلاً هیچ احساس ضعفی نمی کرد؛ انگار حرم قوتش بود، ارتزاقش بود. گاهی که به ایشان اعتراض می کردیم آقا، از این مسائل کم کنید، کارهای دیگری داریم، می فرمود: دیگران اگر می خواهند، دنبال روزی بروند، من روزی ام همین جاست.

ایشان می فرمود: در سفری که به مشهد مشرف شده بودم، مرحوم آقای مطهری پیش من آمد و اصرار کرد شما یک روز میهمان ما در فریمان باشید، علامه طباطبایی هم آنجاست. من عذر خواستم و به رغم اصرارش، نرفتم.

ایشان بعدها فرمود: من بی میل نبودم دعوت مرحوم مطهری را بپذیرم و به فریمان بروم، ولی دلیل نپذیرفتن خواسته او از سوی من این بود که احساس کردم اگر بخواهم بروم فریمان، یک نوبت زیارت امام رضا علیه السلام از من سلب می شود و به همین علت نپذیرفتم. (همان: ۱۳۹۰: ش ۷: ۶۲ و ۶۳)

منابع
الهی قمشه ای، مهدی. ۱۳۸۰٫ نغمه حسینی. تصحیح و پاورقی: سیدمحمدرضا غیاثی کرمانی. قم: پارسیان. چاپ دوم.

_. ۱۳۷۸٫ دیوان. به اهتمام و مقدمه: دکتر حسین الهی قمشه ای. تهران: روزنه. چاپ سوم.

امیری سوادکوهی، محمد. ۱۳۸۷٫ ایازی از ملکوت. قم: سلسله. چاپ نخست.

حرّ عاملی. ۱۴۱۶ ق. وسایل الشیعه. قم: مؤسسه آل البیت علیه السلام الاحیاء التراث، چاپ سوم.

رفیعی(علامرودشتی)، علی. ۱۳۸۱٫ شهاب شریعت (درنگی در زندگی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی). قم: کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، گنجینه جهانی مخطوطات. چاپ دوم.

فصلنامه فرهنگ زیارت. ۱۳۸۹٫ سال اول. شماره سوم و چهارم.

ــــــــــ. ۱۳۹۰٫ سال سوم. شماره هفتم.

کوهستانی، عبدالکریم. ۱۳۸۱٫ بر قله پارسایی (زندگی نامه حضرت آیت الله کوهستانی) قم: مؤسسه انتشاراتی زمینه سازان ظهور امام عصر. چاپ دوم.

لطفی، مهدی. ۱۳۸۰٫ نوری از ملکوت (زندگی نامه آیت الله العظمی گلپایگانی) قم: دفتر نشر برگزیده. چاپ نخست.

مؤسسه بوستان کتاب قم. ۱۳۸۱٫ مرزبان وحی و خرد. قم: بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم). چاپ نخست.

منبع : مجله اشارات ایام (اشارات) زمستان سال ۱۳۹۲ شماره ۱۵۳ / نویسنده : سید مهدی هریکنده ای

خروج از نسخه موبایل