متن نوحه قطعه ای از کربلا در سوگ شهادت حضرت مسلم
غربت تو بار غم کوچه ها«سعی» تو در پیچ و خم کوچه ها آه تو در سینه دیوار بوداشک تو وقف قدم یار بود کوفه چه بی عار و چه بی درد بودبین همه پیرزنی «مرد» بود بخت به وی کرد خطاب این چنین:طوعه به مردانگی ات آفرین! وجه خدا شمع شبستان توستجان حسین است که مهمان توست اشک شده مونس تنهایی اشخون چکد از دیده دریایی اش دیده به مکه دل شب دوختهسوخته و سوخته و سوخته گشته تپش های دلش یا حسینزمزمه دارد دل شب با حسین: ای به شرف فوق خلیل خداای به منایت سر و جانم...