نماد سایت پایگاه خبری و تحلیلی رشد

متن نوحه باب الحوائج در سوگ شهادت حضرت علی اصغر

حضرت علی اصغر (س)
شهادت حضرت علی اصغر در کربلا

در روز عاشورا کودک شیرخواره امام حسین(ع) حضرت علی اصغر از عطش و شدت گرما بی تاب شده بود، رباب و اهل خیام به دنبال این بودند که برای کودک شش ماهه چاره و راهی پیدا کنند. کودک شیرخواره را به دست بابا دادند و امام علیه السلام با دشمن در حال گفتگو بود ناگهان تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید و کودک شش ماهه قربانی خدا و روز عاشورا گشت. امام حسین علیه السلام خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید.

باب الحوائج

شب عید است و دل خراب شده
مست از باده های ناب شده

باده های بهشتی اند حلال
شب نوشیدن شراب شده

سر کشیدیم باده را، حتماً
می نویسند که ثواب شده

چشم وا کن ببین چه گل پسری
روی دست پدر به خواب شده

شب عشق و شب ولادتیِ
پسر ارشد رباب شده

ای بهشت خدا علی اصغر
باب حاجات ما علی اصغر

خانه لبریز از صدای علی
از صدای پر از خدای علی

بالی از جنس عرش آورده
جبرئیل خدا برای علی

آمد و حس بودنش انداخت
در سر کعبه هم هوای علی

آمده تا دلاوری باشد
بعد اکبر فقط به جای علی

آی اهل زمین خدا بخشید
جرم این خلق در ازای علی

آبروی گدا علی اصغر
باب حاجات ما علی اصغر

زنده کرده است یاد حیدر را
شاد کرده است قلب مادر را

و شبیه تمام آل علی
با خود آورده شرح کوثر را

و خدا داد بر همه عالم
باب حاجت، امید آخر را

خنده بر روی اکبرش یعنی
می شناسد خودش برادر را

دلنشین بوسه می زند گه گاه
گونه های علیِ اکبر را

نوه ی مرتضی علی اصغر
باب حاجات ما علی اصغر

با خود آورده لطف زهرا را
نفحه ای از بهشت اعلی را

پیش پایش به سجده آورده
عرش را، آسمان بالا را

در دل عمه زینبش انداخت
شور آن خنده های زیبا را

دست های ظریف و کوچک او
راه انداخت کار دنیا را

باعث خیر شد قدوم علی
داد ارباب عیدی ما را

جلوه ی حق نما، علی اصغر
باب حاجات ما، علی اصغر

حس ارباب گرچه نایاب است
مثل ارباب حس ما ناب است

این پسر سومین علی حسین
سومین نور چشم ارباب است

نور می بارد از نفس های
صورتی که شبیه مهتاب است

آسمان ها دخیل قنداقش
می شود ساعتی که در خواب است

عصمت از چشم های او پیداست
او زلال است و تشنه اش آب است

کوثر و هل اتی علی اصغر
باب حاجات ما علی اصغر

باب ارباب، باب ثارالله
خواهش هر دل خدا آگاه

نیست فرقی میان آینه ها
با حسین است تا ته این راه

قسمتش شد علی شود امّا
نه که سی سال نه فقط شش ماه

می کشد قد به روی دست پدر
نخورد تیر حنجر آن شاه

روی دست پدر به خواب شده
مثل روزی که می رسید از راه

البلا للولا علی اصغر
باب حاجات ما علی اصغر

وحید محمدی

خروج از نسخه موبایل