نماد سایت پایگاه خبری و تحلیلی رشد

متن نوحه عباس من! در سوگ شهادت حضرت ابوالفضل

حضرت ابوالفضل العباس(س)
شهادت حضرت ابوالفضل العباس(س)

عباس بن علی علیه السلام مشهور به قمر بنی هاشم، برادر و یار واقعی امام حسین علیه السلام در واقعه کربلا به عنوان علمدار و یار با وفای آن حضرت تا آخرین لحظات عمر حضور داشت. آوازه دلاور مردی ‏های حضرت عباس(ع) در آن روزگار طنین افکنده بود و دشمن در پی آن بود تا با اقدامی جسورانه، وی را از صف لشکریان امام حسین(ع) در کربلا جدا سازد. در نهایت با عمودی آهنین بر سر مبارک حضرت ابوالفضل(ع) زد و ایشان را به شهادت رساند

عباس من!

یا علی! این کیست می آید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟

او که می آید تو احساس جوانی می کنی
باز یاد رزم و شور پهلوانی می کنی

آمده پیش تو تا مشق سپه داری کند
تا به سبک حیدری تمرین کرّاری کند

می زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی بر لبانت چشم می دوزد، علی!

مانده ام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی

بارها آن اسم زیبا را شنیدم من ولی
چیز دیگر بود عباسی که تو گفتی علی!

با صدایی مهربان گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار با نام خدا عباس من!

نور چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن

این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده

فکر کن هر حالتی بر جنگ حاکم می شود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم می شود

الامان از چشم شور و تیر پنهانی پسر!
کاش می شد چشم هایت را بپوشانی پسر!

بی نقاب ای جلوهٔ حُسن خدادادی نجنگ
سعی کن تا می شود بی خُودِ فولادی نجنگ

تشنه ای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی
تا لبانت خشک شد عباس، زیباتر شدی.

قاسم صرافان

خروج از نسخه موبایل