نماد سایت پایگاه خبری و تحلیلی رشد

آزادی بیان در اندیشه و سیره شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی

شهید آیت الله بهشتی

شهید آیت الله بهشتی

مقالات سیاسی و اجتماعی / بازخوانی متن مناظره شهید بهشتی با سران حزب توده، سازمان فدائیان خلق و جنبش مسلمانان مبارز قسمت هفتم

مقدمه
برگزاری مناظره تلویزیونی شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی با سه تن از سران احزاب وقت یعنی حبیب‌الله پیمان از جنبش مسلمانان مبارز، مهدی فتاپور از سازمان فدائیان خلق (اکثریت) و نورالدین کیانوری از حزب توده ایران که در روز جمعه مورخ ۱/۳/۱۳۶۰ (حدود یکماه قبل از شهادت شهید بهشتی) تحت عنوان بحث آزاد پیرامون مسائل سیاسی – اجتماعی بنام «آزادی، هرج و مرج، زورمداری» انجام شد، یکی از نادرترین اتفاقات در انقلاب‌ اسلامی ایران بود که در آن مخالفین نظام جمهوری اسلامی در گفتگو با رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی نظرات خود را بیان کردند و از تلویزیون کشور پخش ‌شد. مهم‌ترین نکته این مناظره، اعتقاد عملی به آزادی بیان و برخورد اندیشه‌ها و عمل به شعارهایی بود که در روزهای مبارزه علیه رژیم طاغوت بر زبان‌ها جاری بود. قسمت هفتم این مناظره مهم را ملاحظه فرمائید.


دکتر پیمان: بحث در این است که انسان چگونه آزادی را بدست می‌آورد و راه او چیست راه کسب آزادی مبارزه با موانعش هست اول آزادی درون اهمیت دارد اگر ما از درون نشویم از قید اسارت اجتماعی هم آزاد نمی‌شویم آزادی درون چیست این است که من اسیر تمایلات غریزی و یا نفسانی نباشم چون اگر باشم حتی در طبقه محروم هم که قرار بگیرم در اسارت می‌مانم اگر یک کارگری استثمار می‌شود در وابستگی به هوس‌های پست مادیش می‌ماند کافی است که روزانه به او ۱۰ تومان یا ۳۰ تومان اضافه بدهد و آن را برای خودش بخرد یعنی آن را به مال وابسته کند به طمع و زیادی‌طلبی او به این نحو، آن را بخرد و در خدمت به خودش و در جهت خیانت به زحمتکشان بکار بکشد و این فراوان هم اتفاق می‌افتد با وجودی که، از لحاظ طبقاتی جزء طبقه محرومان هست اینجا دو عامل برای آزادی درون هست یکی معرفت است و آگاهی بر اینکه انسان منافع و مصالح واقعی‌اش در چیست یعنی خودآگاه، اگر ما خودآگاه نباشیم و به معرفت نرسیم اسیر می‌مانیم همان معنائی که بحث شد که در مستضعفان اینکه ما می‌گیریم که طبقاتی اجتماعی بر این نمی‌تواند معنای مطلق داشته باشد برای این است که صرف مستضعف بودن «موضع‌گیری اجتماعی فرد را تعیین نمی‌کند» بله ممکن است به دلیل نداشتن معرفت مستضعف باشد یعنی آگاهی بر مصالح واقعی خودش یا به دلیل وابسته بودن به همین یک خانه خیلی محقر یا یک اضافه دستمزد یعنی وابسته بودن به مال یا نداشتن آگاهی می‌تواند پیرو مستکبر باشد در خدمت آن بتواند مبارزه بکنند برای این شمشیر بزند، تفنگ بکشد و بجنگد همین‌ها کسانی هستند که در آخرت هم خداوند می‌گوید شما مستضعفان چرا دنبال‌روی مستکبرین را کردید می‌گویند ما مستضعف بودیم نمی‌فهمیدیم خوب این درحالیست که آگاهی ندارد باید انتخابش را بکند اینجاست که ما مرزبندی می‌کنیم بین صبر طبقاتی به این معنا، خوب مسئله اساسی این‌جاست که وقتی ما به آزادی درون اهمیت ندهیم چه می‌شود که ما می‌گوئیم اگر طبقه محرومی به قدرت برسد کار تمام است خوب ما پدیده‌هائی مثل ترس داریم. استبداد و دیکتاتوری که در زمان استالین در یک کشور سوسیالیستی حاکم می‌شود چیست؟ می‌توانیم تبیین بکنیم چگونه تبیین کنیم خوب آن که نه سرمایه‌داری است و نه می‌خواهد سرمایه‌داری بوجود بیاورد اما میل به قدرت فی‌النفسه یک عملی است که سلطه‌جوئی بوجود می‌آورد و این سلطه‌جوئی می‌رود به طرف تجدید حتمالی یک مناسبات سلطه‌جویانه ما اگر به این عامل درونی هم نتوانیم بها بدهیم در تبیین این جریانات دچار اشکال خواهیم شد درست دید قرآن این است که در طول تاریخ مستضعفان هستند که به دنبال آزادی و حق قیام می‌کنند و این درش تردیدی نیست و وارث و امامت هم از آن اینهاست چرا چون اینها وابسته به مال نیستند این اندازه که آگاهی پیدا کنند قیام می‌کنند اما مستکبرین کسانی که وابسته به مال و قدرت هستند آگاه به حق هم بشوند حق را می‌پوشانند چرا چون وابسته به مال هستند و زور هستند اما محروم و وابسته به مال نیست همینکه آگاه بشود حق را درک می‌کند و قیام می‌کند اینکه دنبال انبیاء معمولاً مستضعفان هستند به اضافه کسانی از مستکبرین که خود را جدا از طبقه خودشان می‌کنند اما ملاء و مترفین همانطور که در آیه صریح قرآن هست اینها دشمنان اصلی انبیاء هستند علت این است آگاه هستند اما چون وابسته به مال و قدرت هستند حق را انکار می‌کنند بنابراین اینجا سلطه‌جوئی و این عوامل درونی اهمیت دارد ضمن اینکه باید مبارزه کنیم با مانع خارجی یعنی مناسبات ظالمانه جامعه مناسبات جامعه سرمایه‌داری، ولی چون توده‌های محروم را از حق آگاه شدن محروم می‌کند و خود بخود در اسارت نگهمیدارد امکان رشد فکری و رشد اخلاقی به اینها نمی‌دهد در محرومیت مادی موجب فساد اخلاق هم می‌شود. محرومیت فکری هم دنبالش هست بنابراین جز از طریق مناسبات ظالمانه خارجی انسان حتی به آزادی درونی هم نمی‌رسد یک نفر نمی‌تواند برود در غار، در معبد به تنهائی بنشیند بدون حضور با جامعه و مشکلات اجتماعی بخواهد خود را آزاد کند این امکان ندارد این فریب است این زهد و رهبانیت ‌فریبی بیش نیست این فقط مبارزه با موانع آزادای در جامعه با سرمایه‌دار مستبد، مستکبر، خان، فئودال با تمام موانع هست که خودش را آزاد می‌کند و بندهای جلوی آزادی جامعه را هم پاره می‌کند. بنابراین میل به سلطه اگر باشد ممکن است شخصی مال نداشته باشد و به طبقه سرمایه‌دار هم وابسته نباشد این کاملاً امکان دارد اما میل به سلطه‌جوئی در آن وجود دارد شما در یک جامعه‌ای که الان انقلاب کردید جامعه را آزاد می‌کنید حتی از مناسبات سرمایه‌داری هم آزاد می‌کنید اما به فردی مسئولیت می‌دهید یک مسئولیت مشخص اجتماعی اگر این فرد که مسئولیتی دارد خود این مسئولیت نیز یک مقدار قدرت و امکان به این فرد می‌دهد این تمایل داشته باشد که از این قدرت بیشتر برای تسلط بر دیگران استفاده کند و این را توسعه‌اش بدهد و اختیارات دیگر را محدود در تسلط و قدرت خودش بکند این زمینه یک تسلط جدید اجتماعی فراهم می‌شود چون برای حفظ این باید چه کار کند نیروی بیشتری جذب کند، پول و امکانات بیشتری جذب کند خود بخود طبقه اجتماعی نادرست بوجود می‌آید پس ما نمی‌توانیم به نفع مناسبات ظالمانه اجتماعی صرفاً اکتفا بکنیم باید از این از بین برود این شرط اولیه است همانطور که انبیاء هم می‌روند با ستمگر و ظالم مبارزه می‌کنند وقتی مجاهدی از مبارزه برمی‌گردد پیامبرش به او می‌گوید که جهاد اکبر را نباید فراموش بکنی چرا چون همین مبارز ضدستم، ظلم، سرمایه‌دار اگر بر وابستگی‌های خودش غلبه نکند و وابسته باشد و آزادی درون نداشته باشد این خودش ممکن است در اولین فرصت که به او حکومتی، حاکمیتی، اختیاراتی می‌دهند این را علیه منافع مردم بکار بکشد بنابراین اینجا جبر اجتماعی به این معنا که جبر بگوئیم مفهومی ندارد ما می‌گوئیم مناسبات اجتماعی جلوی آزادی انسان‌ها را می‌گیرد و بدون تردید با دادن آگاهی اجازه ندادن به آگاه شدن مردم با تحمیل آن فرهنگ خاص خودش می‌تواند مستضعفان را در اسارت نگه دارد و حتی آنها را از مبارزه و قیام باز بدارد، این یک واقعیتی است همانطور که صحبت شد ما نمی‌توانیم این را نفی بکنیم ما می‌توانیم بجنگیم، صحبت من با آقای کیانوری این است که می‌گویند آن کسی هم که به قدرت می‌رسد بعد خودش مستکبر می‌شود تحت تاثیر جبر اجتماعی است ما به یک دور معیوب دچار می‌شویم جبری اجتماعی نمی‌گذارد که من بعد از این که انقلاب کردم در خدمت مردم بمانم و ممکن است باز استکبار بخرج بدهم. خوب پس کی بتوانند آزاد بشوند؟ این حلقه کجا پاره می‌شود؟ جائی پاره می‌شود که خود انسان علیه این مناسبات قیام می‌کند خودش هم آزاد می‌کند یعنی میل به سلطه‌جوئی را در درون خودش از بین می‌برد، جاه‌طلبی، قدرت‌طلبی اینکه استکبار که مفهوم عالی و جامع دارد. من می‌خواهم بالاتر از همه باشم برتر باشم این هیچ ارتباطی هم ممکن است با ثروت‌اندوزی نداشته باشد می‌خواهد بالاتر و برتر از همه باشد. این وقتی باشد یک عامل انحراف است که خودش مناسبات اجتماعی را هم تحت تاثیر خود قرار می‌دهد ممکن است طبقات استثمارگر را از بین ببرد اما یک مستکبر به قدرت برسد. استبداد سیاسی و استبداد فکری بوجود بیاورد. دنبال آن هم طبقات اجتماعی بوجود خواهد آمد استثمار هم بوجود می‌آید سپس ما به این معنی می‌گوئیم باید با آزادی درون انسان بتواند درباره مناسبات ظالمانه جامعه هم قیام بکند. انسان اگر آزاد نشود قیام نمی‌کند کارگر از درونش آگاه نشود و به آگاهی و عدم وابستگی نرسد قیام نمی‌کند ممکن است به همان دستمزد کم خود هم راضی باشد و بترسد که اگر قیام کند پولش هم قطع می‌شود ولی وقتی از این وابستگی آزاد شد و گفت این چه زندگی است که من را اخراج کردند وابسته به این دستمزد حقیر نباشد قیام می‌کند. همین است که موضع‌گیری اسلام متوجه مستضعفان است. می‌گوید مستضعفان ‌ای اسیران شما هستید که باید قیام بکنید. هیچ وقت اسلام خطاب نمی‌کند که‌ای مستکبرین شما آزادی را به مردم بدهید چون می‌داند که آن اسیر جاهِ‌طلبی و سلطه‌جوئی خودش هست خطاب می‌کند به بنده و برده که تو نباید بنده و برده باشی برای اینکه خداوند تو را آزاد آفریده است.‌ ای برده‌داران خداوند مردم را آزاد آفرید چرا شما مردم را اسیر می‌کنید؟ البته به مستکبرین هم خطاب دارد که شما باید دست از این استکبار بردارید و در خدمت جامعه و اگر برای آنها امکان برگشت به سوی مستضعفین هست آزاد بشوند من برای شما می‌گویم ولی نیروی اصلی اجتماعی که می‌گوید آزاد کنند همین محرومان هستند. پس این دو نکته را در این دو بخش که می‌تواند می‌کند راهنمای عمل باشد این است که یکی ما عامل سلطه‌جوئی و ثروت‌اندوزی یعنی زیاده‌طلبی که در انسان هست بصورت یک طبقه اجتماعی استثمارگر هم می‌تواند دربیاید باید در نظر بگیریم که حتی بعد از نفی طبقات می‌تواند موجب تجدید طبقات استثمارگر در جامعه بشود روی استکبار. و برای اینکه ما در جبهه حق هم بتوانیم عواملی را که می‌توانند بر ضد آزادی و جامعه توحیدی عمل بکنند از پیش بشناسیم که از طریق جهاد اکبر به آنها باید مبارزه شود. والا اگر ما اینجوری، مطلق کردیم طبقاتی به او این شکل برخورد کردیم و طبقه انقلابی را اصالت مطلقی دادیم این عوامل بالقوه ضدآزادی را در درونش دیگر نمی‌بینیم سلطه‌جوئی، برتری‌جوئی، جاه‌طلبی را. خود این را ما دیدیم در نهضت‌های آزادیبخش چقدر اثرات سوء داشته چه نهضت‌هائی را به تلاش کشانده. به خاطر همین جاه‌طلبیها، بخاطر قدرت‌طلبیها، و دوم این نکته که در برخورد با جبر اجتماعی هم این نیست که انسان محکوم جبر به آن معنا باشد که نتواند بر آن غلبه کند. بلکه از طریق مبارزه با آن جبر با آزادی درون می‌رسد که آزادی درون همانطور که گفتیم شرط مبارزه با موانع آزادی هست.


مجری: شما هم ۱۳ دقیقه صحبت کردید تا بعداً حساب بکنیم. می‌رسیم به آقای فتی‌پور که مطرح فرمودند نمی‌شود اگر کسی که به مرحله‌ای رسید و خواست در خلاف جهت آن آزادی که قبلاً آرزو داشته حرکت کند البته شناختن به چه ترتیبی خواهد بود. مطرح نکردید ولی آیا معتقد نیستید که برای آنکه یک گام به پیش و دو گام به پس پیش نیاید پیشنهاد آقای پیمان خوب است که باید آگاهی و آزادی از وابستگی در جامعه بوجود بیاوریم.
فتاپور: دوستان یک مسئله‌ای را مطرح کردند که من هم مایل هستم هرچه زودتر بحث‌مان وارد بشود در مقولات مشخصی که برمی‌گردد به مسئله آزادی در جامعه خودمان و مشکلاتی که امروز داریم. من چون، دفعه‌های قبل هم کمتر صحبت کردم بیشتر نظرم این بود که زودتر آن بحث شود، و ما به هرصورت چون یک سری مسائلی مطرح شده خب مختصر صحبتی می‌کنم. آقای بهشتی فرمودند که انسان آزاد است در مقابله با ستم، انسان نوآور است، انسان تاریخ را تکامل می‌دهد. اینها همه مواردی است که مورد تایید ما هست. و حتی بیش از این ما مطرح کردیم و در شعارهایمان هست که توده‌ها سازندگان تاریخ هستند. انسان آزاد هست برای اینکه تلاش کند. شرایط را تغییر دهد. و در این راه دیده‌ایم که چقدر افسانه‌ها بوجود آورده چقدر حماسه‌ها ساخته. همین در جنبش خودمان، توی انقلاب خودمان دیدیم که مردم ما برای اینکه شرایط را تغییر بدهند، چه حماسه‌هائی بوجود آوردند. آن کودک چهارده ساله‌ای که با نارنجک خودش را می‌اندازد زیر تانک یا آن مردم ما که می‌رفتند جلو گلوله‌های رژیم شاه. چه افسانه‌هائی بوجود آوردند برای اینکه بتوانند آزاد شوند. ولی مسئله‌ای که مطرح است این است که برای این تغییر این شرایط یک سری قانون‌مندی حاکم است که ما را محیط کرده هر کاری دلمان بخواهد نمی‌توانیم بکنیم. ما می‌توانیم تلاش کنیم برای اینکه این شرایط را عوض بکنیم. بر فرض مثلاً هزار سال پیش، دو هزار سال پیش اگر کسی می‌خواست ستم و استثمار را بطور کامل از بین ببرد نمی‌توانست آن لحظه این کار را بکند. باید این را درک می‌کرد که می‌تواند تلاش بکند در جهت اینکه شرایط بهتری بوجود بیاورد ولی قانون وضعیت اجتماعی آن موقع، یک چنین اجازه‌ای به آدم نمی‌داد آن کسی که می‌خواست به نفع منافع مردم در آن مرحله کار بکند باید می‌فهمید که برای اینکه مردم بتوانند که ستم بر ایشان کمتر روا شود چه کار باید بکند چه اقداماتی بکند تا بتواند یک قدم پیش ببرد جامعه را همانطور که آن موقع یک دانشمند اگر می‌خواست یک راکتور اتمی درست کند نمی‌توانست مهم این بود که آن موقع تشخیص بدهد برای پیشرفت علم کوشش بکند چه چیزهائی را می‌تواند بسازد در چه جهتی حرکت بکند. نمی‌توانست یک راکتور اتمی آن موقع بسازد. و مسئله مهم این است که این قانونمندی‌هائی که اجتماع‌ ما را محیط کرده آنها را درک بکنیم و با درک این قانون‌مندیها تلاش بکنیم برای تغییر شرایط محیط و برای آزاد شدن. مثلاً انقلاب ما، برخلاف صحبت‌هائی که آقای بهشتی فرمودند یک سری قوانین وجود داشته که انقلاب ما هم آنها را تایید کرده. مثلاً اینکه توده‌ها این قدرت را دارند که می‌توانند وقتی که بطور متحد در مقابله با عظیم‌ترین نیروها قرار بگیرند آنها را شکست بدهد. در مقابله با امپریالیسم آمریکا، اگر توده‌ها یکپارچه و متحد مبارزه کنند می‌توانند آن را شکست دهند. قبل از ما انقلاب ویتنام این امر را ثابت کرد. بعد در انقلاب ما باز هم این امر ثابت شد حالا امروز تمام تجربیات انقلابات این را ثابت کرده در صورتی انقلابات می‌تواند تداوم پیدا بکند و به پیروزی برسد که توده‌ها با هم متحد و یکپارچه بمانند.

*فتاپور: آقای بهشتی فرمودند که انسان آزاد است در مقابله با ستم، انسان نوآور است، انسان تاریخ را تکامل می‌دهد. اینها همه مواردی است که مورد تایید ما هست

خروج از نسخه موبایل