کتاب کوی غزلها، داستانی از ایمان و عشق

پایگاه خبری و تحلیلی رشد ( roshdnews.ir ) کتاب کوی غزلها، داستانی از ایمان و عشق
«کوی غزلها» رمانی است که علاوه بر بررسی تحولات اجتماعی و سیاسی سودان در دوران استقلال، بهطور همزمان در دلجویی و کشمکشهای درونی شخصیتهایش، درک عمیقی از تجربه انسانی به خواننده ارائه میدهد.
به گزارش ایسنا، احسان صالحی، مترجم و منتقد در یادداشتی به کتاب «کوی غزلها» اثر لیلا ابوالعلا که توسط مهدی غبرایی به فارسی برگردان شده، پرداخته است. او در یادداشت خود نوشته است: «لیلا ابوالعلا نویسنده سودانیتبار و یکی از چهرههای برجسته ادبیات معاصر عرب است. او در آثارش بهطور عمیق به مسائل اجتماعی، فرهنگی و مذهبی جوامع عربی پرداخته و یکی از مهمترین آثارش، رمان «کوی غزلها»، که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، موفق به دریافت جایزه معتبر «جایزه کتاب سال اسکاتلند» برای بخش داستان در سال ۲۰۱۲ شد. این رمان با ترجمه مهدی غبرایی از سوی نشر نیلوفر منتشر شده است.
«کوی غزلها» داستانی است پیچیده و عمیق که در دل تحولات اجتماعی و سیاسی دهه ۱۹۵۰ در سودان میگذرد. این اثر نه تنها به بررسی روابط درونی یک خانواده سودانی پرداخته، بلکه بهطور ظریف و هنرمندانه تضادهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی را که جامعه سودان آن روزگار را تحتالشعاع قرار داده، به تصویر کشیده است. شخصیتهای این داستان در پسزمینهای از تغییرات جهانی و محلی، با چالشهای عظیم روبهرو میشوند و نویسنده با تکیه بر زبان روان و قلمی عمیق، ما را در جستوجوی حقیقت در دل پیچیدگیهای زندگی انسانی میبرد.
داستان در خانه محمود بیگ، سرپرست خانواده ابوزید، در قلب سودان در دهه ۱۹۵۰ رخ میدهد. محمود که از یک سو گرفتار تناقضهای فرهنگی میان دو جهان متفاوت است، از طرفی دیگر با مشکلات خانوادگی و شخصی پیچیدهای دستوپنجه نرم میکند. او در وضعیتی قرار دارد که بهطور همزمان در دو جهان مختلف در نوسان است: جهان سنتی سودان و جهان مدرنتر که در ارتباط با مصر و بریتانیا و فرهنگهای غربی قرار دارد. ازدواج محمود با دو زن، حاجه وحیبه و نبیله، نماد تنش میان این دو جهان است.
حاجه وحیبه، همسر اول و سنتی محمود، زن سختکوشی است که به شدت به آداب و رسوم سودانی پایبند است. او زخمهای قبیلهای بر صورت خود دارد که نشانهای از هویت قبیلهای و تعلق به گذشتهای دور است. در مقابل، نبیله همسر دوم محمود است که از فرهنگی متفاوت، یعنی مصر آمده است و از لحاظ فکری و اجتماعی با وحیبه تفاوتهای زیادی دارد. این دو زن نماد دو دنیای متفاوت هستند که در خانه محمود در کنار هم زندگی میکنند.

در این میان، زندگی خانواده ابوزید در بطن تحولات اجتماعی و سیاسی قرار دارد. در دورهای که سودان در آستانه استقلال از بریتانیا و مصر قرار دارد، تغییرات سیاسی در کشور بهطور مستقیم بر زندگی این خانواده تأثیر میگذارد. محمود که روزگاری کارآفرینی موفق بود، اکنون در حال مبارزه با مشکلات جسمی و روحی است و بهویژه از تنشهای درونی میان همسرانش رنج میبرد. خانواده او همچنان بر شانههای او ایستادهاند و این بار نیز امید و آرزوهای آنها در تلاطمات زندگی در حال تغییر است.
در این داستان، شخصیتهای مختلفی به نمایش درمیآیند که هرکدام پیچیدگیهای خاص خود را دارند. نصیر، پسر بزرگ محمود، که در ابتدا فردی با مشکلاتی چون مشروبخواری است، سرانجام تلاش میکند که از مسیر انحرافی خود خارج شود، ولی تصمیمات و اشتباهاتش همچنان زندگی خانواده را تحتالشعاع قرار میدهد. از سوی دیگر، نور، پسر کوچک محمود، که در ابتدا فردی بااستعداد و شاعر است، بهطور ناگهانی دچار یک تصادف وحشتناک میشود که او را فلج میکند. این حادثه زندگی او و خانوادهاش را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد.
در این شرایط بحرانی، خانواده و نزدیکان نور واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. وحیبه بهدنبال درمانهای سنتی و جادوی سیاه برای بهبود او است، در حالی که محمود به لندن میرود تا نور را به پزشکان متخصص معرفی کند. این تضاد میان جهان سنتی و مدرن، میان باورهای سنتی و علمی، از دیگر تنشهای مهم داستان است که نویسنده با دقت و ظرافت آن را به تصویر کشیده است.
ابوالعلا در این رمان با استفاده از دیدگاههای مختلف شخصیتها، به خواننده این امکان را میدهد که بهطور عمیقتری به احساسات و افکار درونی هر یک از شخصیتها پی ببرد. انتخاب روایت از منظرهای مختلف، بهویژه در مواقع بحرانی همچون تصادف نور، به خوبی این لایههای پیچیده را روشن میکند. مثلاً دیدن محمود از زاویه دید نور، پس از آن که پزشکان به او میگویند که امیدی به بهبودی نور نیست، یک لحظه تراژیک و تکاندهنده است: «به سمت دیوار میچرخد، سرش را بین دستانش میگیرد و هقهق میکند.» محمود که هیچگاه پسرش را در حال گریه ندیده بود، حالا باید با این واقعیت مواجه شود که حتی او که در موقعیت رهبری خانواده بوده، نمیتواند از پس مشکلات خود برآید.
در این رمان، شخصیتها همگی پیچیدهاند و هیچ یک بهطور کامل همدلی و شفقت خواننده را جلب نمیکنند. در عوض، نویسنده با استفاده از جزئیات دقیق و توصیفهای حساس، به خواننده این فرصت را میدهد که به هر یک از این شخصیتها درک عمیقتری پیدا کند. نور، بهویژه، بهعنوان فردی که دچار تحولی عظیم در زندگیاش شده، در موقعیتی قرار میگیرد که باید معنای جدیدی برای زندگی خود پیدا کند. شعر و زبان، برای او ابزاری است برای مقابله با وضعیت جدیدش. او با شعرهایی که میسراید، نه تنها احساسات درونی خود را بیان میکند، بلکه به نوعی از طریق کلمات، به تلاش برای برقراری ارتباط با دنیای بیرون از جسم آسیبدیدهاش ادامه میدهد.
بهطور کلی، «کوی غزلها» رمانی است که علاوه بر بررسی تحولات اجتماعی و سیاسی سودان در دوران استقلال، بهطور همزمان در دلجویی و کشمکشهای درونی شخصیتهایش، درک عمیقی از تجربه انسانی به خواننده ارائه میدهد. این اثر در قالب داستانی خانوادگی، به تحلیل تنشها و تضادهای درونی فردی و اجتماعی میپردازد و دنیایی پیچیده از ایمان، عشق، شجاعت و درد را به تصویر میکشد.