متن مداحی شرمنده ام در سوگ شهادت حضرت مسلم
این کوفیان که منتظر لشکر تواندتنها به فکر بستن بال و پر تواند شد زندگی حرام برای کبوترتدر کوفه فکر کشتن نامه بر تواند شرمنده ام که نامه نوشتم میا حسیناین شهر مست بغض پدر مادر تواند اصلا بهار و باغ به کوفه نیامدهپاییزی اند و سرد و به فکر سر تواند شمشیرهای تازه جنگی خریده اندتشنه به خون ساقی آب آور تواند می ترسم از دمی که بیفتی به قتلگاهیک عده نیزه دار به دور و بر تواند یک عده تیغ بر سر و روی تو می کشندیک عده چکمه پوش روی حنجر تواند می ترسم از دمی که...