متن نوحه صحبت مهمانی در سوگ شهادت حضرت مسلم
کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیستهر چه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسیدآن چه مانده ست مرا غیره پشیمانی نیست کارم این است که تا صبح فقط در بزنمغربتی سخت تر از بی سر و سامانی نیست جگرم تشنه آب و لبِ من تشنه توستبین کوفه به خدا مثل من عطشانی نیست من از این وجه شباهت به خودم می بالمقابل سنگ زدن هر لب و دندانی نیست من رویِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟دلِ من راضی از این شیوه قربانی نیست موی من را دم دروازه به...