«طلاق» به خاطر قرمهسبزی
پایگاه خبری و تحلیلی رشد ( roshdnews.ir) صبح آخرین روزهای پاییز بود و مثل همیشه دادگاه خانواده پر از مراجعهکنندگان پیر و جوان؛ در این میان پسر جوانی روی صندلی نشسته بود. او یا با موهایش بازی میکرد و یا ناخنهایش را میجوید همسرش نیز نگاهی معنادار به او می کرد و گاهی نیز از سر افسوس سری تکان میداد. دقایقی بعد سربازی از داخل یکی از شعبهها بیرون آمد و گفت پرونده ساعت ۹ و نیم اعلام حضور کنند. دختر جوان بلافاصله بلند شد و در حالی که دستش را بلند میکرد گفت: نوبت ماست. بعد هم وارد شعبه شد.همسرش نیز...